بوش 666
دو نوع یهودیت داریم یک نوع آن به مسیحیت و دیگری به یهودیت معروف است، منظور از این تقسیم بندی این است که مسیحیت نشات گرفته از یهودیت و شاخه ای از آن است.
بعضی معتقدند شکاف میان این دو دین تنها به خاطر اشتباه در تاویل و ناشی از نگرش های سیاسی و نژادی امپراتوری روم قدیم بوده است.
مسلمانان اعتقاد دارند که مسیحیت دینی جدا از یهودیت از لحاظ منابع دینی است یعنی انجیل کتابی جدا از تورات است و با آمدن تورات انجیل نسخ شده است، این بینش به دلیل این است که با آمدن اسلام دین های قبلی نسخ شده است؛ بخصوص اگر اولی دچار تحریف و تغییر شده باشد.منابع مسیحیت تنها خلاصه در انجیل نمی شود؛ بلکه شامل تورات نیز می شود.به همین علت است که تورات را عهد قدیم وانجیل را عهد جدید می نامند.چون حجم عهد قدیم بیشتر از عهد جدید است لذا تاثیر یهودیت از مسیحیت امری ممکن و منطقی است.
در عهد قدیم به جنگ و ویرانگری دعوت می کند؛ اما عهد جدید به صلح و آشتی.عهد قدیم یهودیان را امت برگزیده خداوند تا ابد می داند؛اما عهد جدید آن ها را امت ملعون تا ابد می داند.
آنچه که امروز به عنوان راست مسیحی یا صهیونیسم مسیحی و یا بنیاد گرایی مسیحی یاد می شود. جنبشی است که اوج آن را در جریان های سیاسی آمریکا می توان دید.
مهمترین اصول اعتقادی صهیونیسم مسیحی بر پایه جنگ آخرالزمان و آرماگدون و ظهور دوباره مسیح است که از آن به عنوان خدا شناسی هار مجدون نیز یاد می شود.
نظام اعتقادی کسانی که خدا شناسی هارمجدون را تبلیغ می کنند متمرکز است بر روی سرزمین انجیل، صهیون و دولت اسرائیل که این دو را در بر می گیرد.
اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید در مقر فرود آمدن دومین ظهور مسیح باشد لذا سعی دارند سرزمین اسرائیل را به یک آئین مذهبی بدل سازند.
در این میان اسرائیل به عنوان مجری اراده الهی حق انجام هر کاری برای تصرف سرزمین موعود را دارد و همین تفکر است که باعث سرازیر شدن پول و اسلحه به اسرائیل شده است.
در سال 1985 اولین همایش صهیونیسم های مسیحی برگزار گردید آنان در آن همایش دعای تهلیدار می خواندند که این جمله تشهد هرتزل را تکر ار می کردند که همه جهان از یهودیان نفرت دارند.پس یک راه باقی می ماند و آن این است که یهویان باید منحصرا در میان خودشان زندگی کنندو از نظر نظامی نیرومند شوند.
صهیونیست های مسیحی در یکی از قطعنامه هایشان از همه یهودیان که در بیرون از اسرائیل زندگی می کنند خواستند که در اسرائیل سکونت پیدا کنندو گفتند که بر هر مسیحی لازم است که در رفتن آنان تسریع کند.
در طی قرن های شانزدهم و هفدهم مسیحیان برای نخستین بار شروع به خریدن کتاب مقدس و تفسیر وتاویل مطالب آن کردند که تعالی بخشیدن به دو تصور ذهنی اسرائیل و یهود به عنوان دو عامل کلیدی، پیشگویی های کتاب مقدس را تشکیل می داد .
در طی 150 سال مسیحیان و بیش از همه انگلیس و نیز دیگر کشورهای اروپایی و بعد ها امریکا تنها و سرسخت ترین مدافعان صهیونیسم بودند.
راست مسیحی تاثیر بسزایی در سردمداران آمریکا داشتند و نقش برجسته ای در انتخاب جرج بوش ایفا نمودند.
انتخاب جرج بوش به این معنا بود که دست خدا به نوعی در کار بوده؛ یعنی کسی انتخاب شده است که زندگی اش با پذیرش عیسی مسیح متحول شده و وارد کاخ سفید شده است.
بعد از 11 سپتامبر این احساس وجود داشت که با وقوع چنین حادثه هولناکی خدا با قرار دادن چنین مردی در کاخ سفید باردیگر ما را تبرک کرد بعد از آن بود که بوش مجری طرح جنگ با تروریسم شدحمله به عراق در راس این اندیشه بود.
جری فالون یکی از سرشناس ترین سردمداران راست مسیحی و صهیونیسم مسیحی در اکتبر سال 2002 طی نشست تلویزیونی گفت: من فکر می کنم محمد تروریست بود.
آخرین مرحله این پروزه تخریب چهره اسلام با ساختن شخصیت هایی همچون بن لادن بود که در ذهن مردم جهان اسلام تروریسم را مجسم می کرد.
اعتقاد بوش پسر به جنگ آخرالزمان تلاش برای حمایت از اسرائیل و ایجاد آمادگی های لازم برای وقایع و نبرد معروف در عملکرد دولتمردان آمریکایی در طول یک قرن گذشته نهفته است.
اصلا بوش پدر در کتاب خاطراتش در زمان به دنیا آمدن بوش نام او را جرج واکر بوش گذارد ؛چرا که معتقد بود که فرزند او همان دیکتاتوری آخرالزمان است که به مدت هفت سال بر زمین حکومت خواهد کردهمان دیکتاتوری که در انجیل معرفی می کند و معروف به عدد 666 است واین عدد معادل اسم جرج و اگرا بوش است پس بوش همه به همین اعتقاد بزرگ شد.